30 سال پیش 14 تیر 1361 چهار عزیز ایرانی که به فریادرسی مظلومان لبنان، راهی آن دیار جنگ و خون شده بودند، غریبانه به دست اشق الاشقیاء - فالانژیست های مزدور رژیم صهیونیستی - در بیروت ربوده شدند.
14 سال پیش 17 مرداد 1377 نُه دیپلمات ایرانی، مظلومانه و به وحشیانه ترین شکل ممکن، توسط دست آموزان آمریکا - طالبان جنایتکار - در مزار شریف افغانستان به شهادت رسیدند.
30 سال از طولانی ترین آدم ربایی قرن – بعد از ربوده شدن امام موسی صدر - می گذرد و طی این 30 سال، دستگاه دیپلماسی - آن هم فقط در چند سال اخیر - به انتشار بیانیه ای تکراری آن هم بسیار بی خطر با رعایت همه جوانب دیپلماتیک که به کسی برنخورد، بسنده کرده و همه ساله قول پیگیری قاطعانه! و امید به روشن شدن در آینده نزدیک! داده است.
14 سال از وحشیانه ترین جنایت پیروان اسلام آمریکایی و سرمنشاء تروریست هایی که این روزها با آمریکایی ها بر سر میزصلح! نشسته اند، می گذرد و طی این مدت، فقط هر ساله خانواده 9 دیپلمات شهید را جمع می کنند، انتشار بیانیه ای شدیداللحن علیه فقط طالبان ... و خلاص.

طی یکی دو سال گذشته، تروریست های مزدور اسرائیل که پیشرفته ترین آموزش ها و آخرین متدهای ترور و گریز را در خود اسرائیل و مستقیم زیر نظر سازمان جاسوسی موساد دیده بودند، اقدام به ترور ظالمانه دانشمندان هسته ای ایران کردند تا به این طریق، هم جمهوری اسلامی را از پیشرفت علمی بیش از پیش خود باز دارند و هم دانشمندان را از ادامه راه خویش بازدارند.
شهیدان علی محمدی، شهریاری، احمدی روشن، رضایی نژاد و ... یکی یکی مورد تهاجم وحشیانه مزدوران اسرائیل قرار گرفتند و دشمن سرمست از پیروزی خود، به اقدامی دیگر دست زد.
به لطف خداوند سبحان و با همت و تلاش ارزشمند عزیزان وزارت اطلاعات، در کوتاهترین زمان ممکن - که به واقع باید گفت در بین دستگاه های اطلاعاتی جهان بسیار کم سابقه است - شاهد متلاشی شدن تیم های پیشرفته و پیچیده ترور بودیم.
دستگیری موفقیت آمیز جاسوسان و تروریست ها، نجات دیپلمات ربوده شده ایرانی در پاکستان از چنگال گروهکهای تروریست و ...
و از همه برجسته و مهم تر، دستگیری تروریست معروف "مالک ریگی" در آسمان و تقدیم او به پیشگاه خانواده های شهدای مظلومی که به دست باند جنایتکار او به شهادت رسیدند، بود که همه دستگاه های اطلاعاتی جهان را متحیر و مبهوت گذاشت.
هرچه بگوییم و بنویسیم، ذره ای نمی تواند بیانگر تلاش و جهاد خستگی ناپذیر عزیزان وزارت اطلاعات باشد که امنیت میهن اسلامی را با نثار جان خویش تامین می کنند و هیچ کس حتی خانواده شان هم نمی دانند آنان کیستند و چه می کنند!
برای گفتن از خدمات آن عزیزان، مثنوی هفتاد من کاغذ شود، ولی ...
ای کاش به جای آن که 18 سال تمام پرونده چهار گروگان ایرانی در لبنان "احمد متوسلیان"، "سیدمحسن موسوی"، "کاظم اخوان" و "تقی رستگار" دست 1 نفر باشد و سال ها، میلیاردها تومان پول بیت المال، بی حاصل خرج شود، و در نهایت دریغ از یک برگ سند و مدرکی موثق ...
ای کاش به جای تشکیل کمیته های متعدد پی گیر در 12 سال بعد، در هر دولت و دوره مجلس، که هیچیک نتیجه ای دربر نداشتند و نشانه آن نیز عدم ارائه گزارش و عملکرد آنان نه به ملت، که حداقل به خانواده آن چهار عزیز بود ...
ای کاش به حای آن همه بازی موش و گربه مثلا امنیتی، و گره زدن پرونده 4 دیپلمات به خلبان جنایتکار اسرائیلی مفقود شده "ران آراد"، در دولت سازندگی که اصلا هیچ! در دولت اصلاحات به نوعی، و در دولت اصولگرا به نوعی دیگر ...
ای کاش به جای رفت و آمد زائد و پرخرج مثلا سفر کاری، به ژنو، آلمان و لبنان، به بهانه پی گیری بین المللی پرونده ای که سال ها پیش در سازمان ملل متحد مختومه اعلام شده است ...
ای کاش به جای این همه مراسم که سالانه به امید بازگشت آن چهار عزیز برگزار می کنیم ...
ای کاش به جای سرکار گذاشتن جوانان - به خصوص دانشجویان دلسوز - و آن همه طومار و بیانیه بازی که دست آخر در گوشه ای پنهان نموده ایم ...
ای کاش و صد ای کاش ...
اگرچه بسیار دیر شده و 30 سال سخت بر خانواده آن عزیزان گذشته است، همین امروز پرونده آن 4 عزیز را به وزارت اطلاعات مقتدر و قدرتمند جمهوری اسلامی ایران، بدهید تا خیال همه راحت شود که در کم ترین زمان ممکن، آن را به نتیجه واقعی – و صدالبته نه آن چیزی که هر کدام از ما مورد پسندمان باشد یا نباشد – برسانند و خیال همه را راحت کنند.
ما که دیگر همچون آفتاب لب بوم، رفتنی هستیم و بوی الرحمان مان بلند است، می ترسم نسل های آینده "یکصدمین سالگرد ربوده شدن چهار گروگان مظلوم ایرانی" را برگزار کنند و برای بازگشت سلامت آنان دعا بفرمایند!