کشتار در صبرا و شتیلا
ژنرال "امیر دروری" فرمانده ارتش شمال و چندین نفر از افسران عالىرتبهی اسرائیل، در پست فرماندهی خود در بیروت مشغول پذیرایی از چندین میهمان بودند: رئیس ستاد نیروهای لبنان "فادی فرم" و رئیس امنیتی بدنام "الیاس حبیقه" فردی بوقلمون صفت، شرور و فاسد که همیشه یک هفتتیر، یک چاقو و یک نارنجک دستی با خود حمل مىکرد. او سربازان سوریه را مىکشت و گوش آنها را قطع کرده و تسبیح وار از رشته سیمی که در خانهاش آویزان کرده بود، مىگذرانید. حبیقه دوست و هم کار نزدیک ژنرال مسیحی "سمیر جعجع" بود و بعدها آن دو بهعنوان فرمانده ارتش مسیحی چندین بار جای خود را با یک دیگر عوض کردند. البته از نظر موساد حبیقه رابط مهمی بود. او دورهی ستاد و کالج فرماندهی را در اسرائیل گذرانده بود. ریاست نیروهایی که به کمپهای پناهندگان رفته و مردم غیرنظامی را سلاخی مىکردند، با حبیقه بود. حبیقه از امین جمیل تنفر داشت و برای برکناری او در یک کشمکش داخلی شرکت کرده بود.
پنج شنبه 25 شهریور 1361 (16 سپتامبر 1982م) ساعت 5 بعد از ظهر، حبیقه نیروهای خود را در فرودگاه بینالمللی بیروت مستقر کرده، بهطرف کمپ پناهندگان در شتیلا حرکت داد. در این یورش او از شعلهافکن، تانک و خمپارهانداز نیروی دفاعی اسرائیل بهره گرفت.
فردای آنروز او با کسب اجازه از اسرائیل، علاوه بر نیروهای موجود، دو گردان دیگر وارد کمپ پناهندگان کرد. اسرائیل علنا شاهد این کشتار دستجمعی بود. حتی آنها بر بالای چندین ساختمان هفت طبقه، برج های دیدهبانی برقرار کرده، حبیقه را در مسیر خود راهنمایی مىکردند تا این خونریزی بهدقت و بهدرستی انجام گیرد.
ایام و ساعات خوبی برای اسرائیل نبود. اواسط شهریور 1361 (سپتامبر 1982م) عرصهی دنیا صحنهی کشتارهای دستهجمعی بود. تصاویر این خونریزىها در تلویزیون، روزنامه و مجلات نشان داده مىشد. اجساد زنان، مردان و کودکان بىگناه، حتی اسبها نیز سلاخی شده بودند. بعضی از قربانیان بر اثر گلولهای که مستقیما به مغزشان خالی شده بود جان داده بودند. عدهای را اخته و عدهای دیگر را سر بریده بودند؛ مردان جوان را در گروههای 10 و20 نفری گلهوار به گوشهی متروکی برده، به رگبار گلوله مىبستند. تقریبا 800 نفر فلسطینی آواره که در کمپهای پناهندگان در بیروت مانند صبرا و شتیلا زندگی مىکردند، افراد بىگناه و غیرنظامی بودند که دچار انتقام خونین فالانژهای مسیحی گشته، با بىرحمی تمام کشته شدند. این افراد هیچ کدام مسلح نبودند.
(از راه خدعه /خاطرات یک افسر سابق موساد: ویکتور استرووسکی - ترجمه: پرویز ختائی - تهران 1377 نشر و پژوهش فرزان)
ساعت 5 بامداد روز چهارشنبه 24/6/1361 (15 سپتامبر1982م) نیروهاى زرهى و چترباز ارتش اسرائیل وارد بیروت غربى شدند. یکى از ستونهاى اصلى آن با پیشروى خود، در کنار اردوگاههاى صبرا و شتیلا مستقر شد. در این اردوگاهها، دهها فلسطینى در جریان پیشروى اسرائیلىها، به ضرب گلوله کشته شدند.
در ساعت 9 بامداد، آرییل شارون که بر بالاى موضع دیده بانى پست فرماندهى ارتش اسرائیل مشرف بر صبرا و شتیلا ایستاده بود، به ژنرالهاى خود مىگفت: "هر چه سریعتر ترتیبى بدهید که نیروهاى مسیحى فالانژ تحت نظارت ارتش اسرائیل وارد اردوگاههاى فلسطینى شوند."
دقایقى پس از فرمان، شارون سوار بر اتومبیل خود و همراه اسکورتهاى نظامى، به سوى مقر حزب کتائب در منطقهى "کرانیتینا" رفت. وزیر دفاع رژیم صهیونیستى، از رفتن فالانژها به درون اردوگاهها همراه با نیروهاى ارتش اسرائیل، سخن به میان آورد و نیز دربارهى باقىماندهى رزمندگان فلسطینى در بیروت غربى گفت: "من نمىخواهم حتى یک نفر از همهى کسانى که داخل اردوگاهها هستند، باقى بماند."
وى بعد از ظهر همان روز در "بیکفیه" مرگ بشیر را در انفجار مقر کتائب بیار جمیل (پدر بشیر) و امین (برادر کوچک ترِ بشیر) تسلیت گفت و نیاز به انتقام خون بشیر را یادآور شد.
بعد از کنار زدن ارتش لبنان، نیروهاى اسرائیلى به طرف بیروتغربى پیش رفتند. آنها از شش محور حمله کردند. سه محور از طریق راههاى اصلى که سربازان اسرائیلى ده روز پیش آنها را از مینها و سنگرها پاک سازى کرده بودند، و سه محور دیگر از طریق منطقهى "موزه" و "مرفا". آنها مواضع تخلیه شده توسط تفنگ داران دریایى آمریکایى رااشغال کردند. صبح چهارشنبه پایان نیافته بود که تانکها و زره پوشهاى اسرائیلى در تمام راهها و ورودىهاى اصلى مستقر شدند.
شفیق وزان نخست وزیر لبنان، طى ارسال تلگرافى، در مورد حملهى اسرائیل، به ریگان رئیس جمهورى آمریکا اعتراض کرد؛ اما ریگان به وى پاسخ داد: "اسرائیل معتقد است که بعد از کشته شدن بشیر جمیل، این پیشروى محدود براى حفظ امنیت لازم است."
نیروهاى ملى لبنان تا پاى جان از بیروت دفاع کردند و در چندین محور از جمله "الطریق الجدیده" و "المَزرَعِه" و "فاکهانى" و در کنار اردوگاهها و منطقهى "الروشِه"، درگیر نبردهاى بىامان شدند.
بعد از ظهر چهارشنبه، تانکهاى اسرائیلى، اردوگاههاى صبرا و شتیلا را محاصره کرده، آنها را زیر آتش توپخانه خود گرفتند. در این میان سربازان مشغول بازرسى خانههاى مجاور اردوگاهها شدند و سپس روى ساختمانهاى نزدیک و مشرف بر اردوگاهها سنگر گرفتند. با فرا رسیدن شب، نیروهاى اسرائیلى، برق بیروت غربى را قطع کردند.
نبردها در بامداد پنجشنبه 25 شهریور (16 سپتامبر) ادامه داشت؛ اما نیروهاى اسرائیلى بیروت غربى را به کنترل خود در آورده و ارتباط مناطق را با یکدیگر قطع و اعلام منع عبور و مرور کردند و به مردم دستور دادند که از خانههاى خود خارج نشوند؛ سپس همهى راههاى منتهى به پایتخت را بستند و یورش به خانهها و جمع آورى سلاح و بازداشتها آغاز شد.
ظهر پنجشنبه، اسرائیلىها با بیش از 150 تانک و 100 نفربر و 14 زرهپوش حامل انواع توپ و 20 دستگاه بولدوزر، اردوگاههاى صبرا وشتیلا را در محاصرهى خود داشتند. بعد از ظهر آن روز، اهالى شهرک "شُویفات" - که به فرودگاه بینالمللى بیروت مشرف است - شاهد سرازیر شدن سیلى از کامیونها و نفربرهاى زرهى به یکى از باندهاى فرودگاه که در نزدیکى قرارگاه اسرائیلىها قرار داشت، بودند. شاهدان عینى گفتند که نفربرها حامل سربازانى در لباس شبه نظامیان فالانژ بوده که از دو سو سرازیر مىشدند: یکى از جادهى جنوب لبنان "دژ سَعَدَ حَدَّاد" و دیگرى از بیروت شرقى "دژ کتائب". منابعى در ارتش لبنان، گفتههاى اهالى شویفات را تایید کردند.
ساعت چهار بعد از ظهر، کاروان قاتلان به مرز اردوگاهها که در محاصرهى نیروهاى اسرائیلى بود، رسیدند. سربازان راه را براى این کاروان باز کرده و ورود آن را با اقدام به گلوله بارانهاى شدید اردوگاه ها، پوشاندند.
در شامگاه پنجشنبه 25/6/1361 (16 سپتامبر 1982م) در زیر نور خمپارههاى منورى که ارتش اسرائیل شلیک کرده و منطقهى عملیات را کاملاً روشن مىساخت، افسران اطلاعات ارتش اسرائیل، از پشت بام مقرِ ژنرال آموس یارون و نیز از یک گیرندهى رادیویى، در جریان چگونگى عملیات فالانژها در اردوگاهها قرار مىگرفتند.
یک افسر رابط موساد، در سراسر این مدت در مقر فالانژها در کرانیتینا بود. مقامهاى اسرائیلى، در ساعت 19 بعد از ظهر نخستین خبر رادیویى را دربارهى چگونگى کشتار قصابىاى که در حال انجام بود، دریافت کردند.
نیروهاى مسیحى فالانژ، بى رحمانه هر انسان زندهاى را که یافتند، اول مورد اذیت و آزار قرار داده، سپس به قتل رساندند. روش کشتار به فجیعترین شکلِ ممکن بود. با کارد شکم زنان حامله دریده شد؛ سرها از تن جدا گردید و با سرنیزه بر روى بدن خونین کودکان و زنان، نشان صلیب کشیده شد.
یک افسر فالانژ، پشت بى سیم، از فرماندهى عملیات پرسید: "با پنجاه زن و کودکى که به محاصره در آوردهام چه کنم؟"
"ایلى حُبَیقِه" فرمانده شبه نظامیان مسیحى، با عصبانیت، پاسخى تکاندهنده بر زبان آورد که از تمامى بى سیمهاى منطقه به گوش رسید: "این آخرین بارى باشد که این چیزها را از من مىپرسى... خودت که بهتر مىدانى باید چه کار بکنى!"
دقایقى بعد، در پشت بى سیم، صداى یکى از فرماندهان فالانژ بهگوش رسید که مىپرسید با چهل و پنج مرد فلسطینى که دستگیر کرده،چه بکند؟ "جِسى سُکر" ما فوق او پاسخ داد: "خواست خدا را انجام بده."
و لحظاتى بعد، رگبار گلوله که بر سر و روى زنان و کودکان مىبارید، در قهقههى فالانژیستها گم شد. شبه نظامیان فالانژ، از مسیحیان افراطى که کشتار و جنایت برایشان تفنن و سرگرمى به شمار مىآمد تشکیل شده بودند. در میان جنایتکاران فالانژ، زنانى نیز به چشم مىخوردند که وحشیانه در کشتارها شرکت مىکردند.
گزارشهایى که از اردوگاههاى صبرا و شتیلا ارسال مىشد، حاکى از اوج وحشىگرى و جنایت بود. برخى از مشاهدات خبر نگاران که در بعضى مطبوعات به چاپ رسید، جوّى از وحشت در میان مردم ایجاد کرد. در یکى از این گزارشها آمده بود:
"بوى مرگ و انبوه مگس و اجساد روى هم انباشته، همه جا را گرفته ... دستها و پاها به هم گره خورده است. انگار از قساوتِ مرگ به هم پناه آورده بودند. گلولهها را در سرشان خالى کرده بودند. بیضههاى بعضىها را بریده بودند. سر عدهاى دیگر را قطع کرده بودند. چشمان شان باز و متشنج مانده بود.مرگ هم نتوانسته بود رعب و وحشت را، به ویژه در چشمان کودکان، برطرف کند. چند متر جلوتر، جسد پنج زن و تعدادى کودک، روى تلى از خاک به پشت افتاده ... از جمله یک زن که پیراهنش از ناحیه سینه پاره و دو پستانش قطع شده، و در کنارش سر بریده دخترکى با نگاهى خشمگینانه به قاتلان، دیده مىشود؛ و دخترکى دیگر، تقریباً سه ساله در لباسى سفید، آغشته به خون و گِل، و سرى از هم پاشیده با گلوله ...
در کنار خانهاى نیمه ویران، زن جوانى درحالى که طفل شیرخوارش را در آغوش گرفته، به رو افتاده است. تلاش کرده بود خود و کودکش را از چنگ قاتلان نجات دهد، اما جنایتکاران از پشت او را به رگبار بسته بودند. گلولهها از بدنش عبور کرده و در بدن طفل شیر خوارش نشسته بود.
در کنار دیوارى، اجساد دست بسته بیست نوجوان پانزده، شانزده ساله ردیف شده بود. آنها دیگر نه مدرسه را خواهند دید، و نه معلمان و دوستان شان آنها را.
بالاى تلى از آوار، جسد دخترکى چهار ساله افتاده است. در میان خرابههاى خانه ویران شده خود، دنبال مادرش مىگشت که قاتلان او را دیده و گلولههاى خود را در عورت او خالى کردند. در کنار جسدى که سر آن از هم پاشیده بود، زنى کارت شناسایى آلوده به خونى به دست گرفته و فریاد مىزند: این برادر من است ... لبنانى است نه فلسطینى.
در کوچهاى، دو دختر یازده یا دوازده ساله، درحالى که پاهای شان از یکدیگر فاصله داشت، به پشت افتادهاند، قاتلان قبل از خالى کردن گلوله در سرشان، آنان را مورد تجاوز قرار داده بودند. در جاى دیگرى، بولدوزرهاى اسرائیلى، آوار خانهها را روى تعدادى جسد ریخته بودند. از میان سنگها و خاکها، دست زن باردارى دیده مىشود؛ او مىخواسته کارت شناسایى لبنانىاش را نشان دهد که مهلتش نداده بودند. کارت شناسایى هنوز در دستش بود.
در خانهاى دیگر، همهى افراد خانواده در حین غذا خوردن به رگبار بسته شده بودند. بشقابها نیم خورده مانده بود. در خانهاى دیگر، قاتلان شکم زن باردارى را از هم دریده و جنین را از امعا و احشا بیرون کشیده بودند. صندوقهاى مهمات و کاغذهاى رنگین مخصوص شکلات ساخت اسرائیل که نوشتههایى به زبان "عبرى" روى آن دیده مىشود، در محل جنایت پراکندهاند. آثار بولدوزرها روى جادهى شنى، به گورهاى دستهجمعى ختم مىشود. قاتلان براى پنهان کردن اجساد، خانهها را روى آنها ویران کردهاند.
قربانیان قتل عام صبرا و شتیلا، بیش از 000/4 نفر برآورد شده است. در اردوگاه، حتى یک جسد که لباس نظامى به تن داشته باشد دیده نمىشود.
بامداد روز بعد، جمعه 26 شهریور (17 سپتامبر)، اسرائیل که سعى مىکرد چهرهاى موجه و عوام فریبانه بگیرد، حدود ساعت 11 صبح، مثلا از روى ناراحتى، به یگانهاى فالانژ دستور داد که عملیات خود را متوقف کنند؛ ولى از ساعتهاى اولیهى بعد از ظهر، یارون به یک نیروى 150 نفرى فالانژ اجازه داد که به افراد حُبیقه پیوسته و با ورود به اردوگاهها، در کشتار فلسطینىها شرکت کنند.
ساعت 5 بعد از ظهر، میان ایتان و فرماندهان فالانژ، دیدارى صورت گرفت و رئیس ستاد ارتش اسرائیل به یگانهاى فالانژ اجازه داد که تا صبح روز بعد در اردوگاهها باقى مانده و مأموریت جنایتکارانه خویش را کامل کنند.
فالانژیستها از یگانهاى مهندسى - رزمى ارتش اسرائیل خواستند که با به کارگیرى بولدوزرهاى خود، ساختمانهاى محل سکونت فلسطینیان درداخل اردوگاهها را که از نظر مسیحیان "ساختمانهاى غیرقانونى" بهحساب مىآمد، با خاک یک سان کنند، که یگانهاى ارتش اسرائیل به بهترین وضع ممکن! وظیفهى خود را انجام دادند. فالانژها، فلسطینىها را داخل خانههای شان قتل عام کرده بودند و بولدوزرهاى اسرائیلى آنها را در زیرآوار مدفون کردند.
ساعت 8 صبح روز بعد، شنبه 27 شهریور (18 سپتامبر)، هنوز فالانژها از اردوگاهها خارج نشده بودند و در نتیجه، ارتش اسرائیل براى آنکه ژست بشردوستى بگیرد، به نیروهاى مسیحى دستور داد که از آنجا خارج شوند. ظرف چند ساعت بعد، شدت خون ریزى آشکار شد.
شدت جنایت فالانژها به حدى آشکار بود که نیروهاى مارونى مسیحى، از میان پرستاران و پزشکانى که براى کمک به مجروحین آمده بودند، افراد فلسطینى را جدا کرده و در مقابل چشمان همگان و در کمال خون سردى، با شلیک گلوله به سرشان، آنها را به قتل رساندند. 36 ساعت پس از آغاز قتل عام، وقتى خبرنگاران وارد اردوگاه شدند، دیدند که هنوز بولدوزرهاى اسرائیلى مشغول انتقال جنازههاى مقتولین به گورهاى دستهجمعى هستند و هنوز همهى کشتگان که تعدادشان بین یک تا دو هزار نفر اعلام شده است، دفن نشدهاند.
یک افسر فالانژ، بعدها دربارهى تعداد تلفات جنایت اردوگاههاى صبرا و شتیلا گفت: "زمانى که بخواهند براى بیروت مترو بکشند و مجبور باشند زمین را بکنند، خواهند فهمید چه تعداد زیر خاک دفن شدهاند."
(حرب الالف سنه حتی آخر مسیحی: جاناتان راندال - بیروت 1984)
دیوید هرست خبرنگار معروف غربی در كتاب خود می نویسد: اولین واحد شامل 150 فالانژیست پس از عبور از موانع اسرائیلی ها از در اردوگاه شتیلا وارد شدند كه گروهی از آنها علاوه بر سلاح، چاقو نیز به همراه داشتند. قتل عام به مدت 48 ساعت شروع شد و حتی در شب نیز با روشن كردن محوطه اردوگاه توسط اسرائیلی ها ادامه داشت: آنها به زور وارد خانه های مردم شده و فلسطینی های در خواب را به رگبار مسلسل بستند. فالانژ ها بعضاً قبل از كشتن آنان را شكنجه می دادند چشم هایشان را درمی آوردند، زنده زنده پوستشان را می كندند، شكم ها را می دریدند، به زنان و دختران گاه بیش از 6 بار تجاوز می كردند و بعد سینه هایشان را می بریدند و در آخر به ضرب گلوله آنها را از پا درمی آوردند. بچه ها را از وسط دو شقه می كردند و مغزشان را به دیوار می كوبیدند. در حمله به بیمارستان عكا تمام بیماران را بر روی تخت خود كشتند. دست بعضی را به ماشین می بستند و در خیابان ها می كشیدند، دست های فراوانی برای بیرون آوردن دستبند و انگشتر قطع شد. در نهایت چند بولدوزر به اردوگاه آورده تا علاوه بر دفن مقتولان خانه های سالم را با خاك یكسان كنند اجساد مردم تا چند روز بر زمین مانده بود و گربه ها از گوشت آنها می خوردند و آنقدر وحشی شده بودند كه به مردم زنده نیز حمله می كردند زیرا به خوردن گوشت انسان عادت كرده بودند.
(تفنگ و شاخه زیتون: دیوید هرست. ترجمه: رحیم قاسمیان)
یك خبرنگار اسكاندیناوی در شرح این واقعه بیان می كند: من از شكاف باریك یك دیوار، لودرهای زیادی را دیدم كه ساعتی بعد از قطع شدن صدای مسلسل ها اجساد فلسطینی ها را دسته دسته به مكانی حمل می كردند در حالی كه بوی خون فضا را پوشانده بود جز تلی از اجساد كه در نقاط مختلف بر روی هم ریخته شده بودند چیزی دیده نمی شد، حتی بسیاری از قربانیان به سختی شكنجه شده بودند و آثار چاقو بر بدن و دست و پاهای بسیاری از دختران و كودكان دیده می شد.
(روزنامه جمهوری اسلامی 28/6/1378)
جیمى کارتر رئیس جمهورى اسبق امریکا، در کتاب خون ابراهیم، نوشته است که مقتولین، تنها فلسطینىها نبودند، بلکه مسلمانان لبنانى نیز جزو کشتگان بودند و اجساد مقتولان در گورهاى دسته جمعى دفن مىشدند. کارتر همچنین متذکر مىشود که هیچ دلیلى وجود نداشت که ثابت کند در اردوگاههاى صبرا و شتیلا، رزمنده وجود دارد.
وحشیانه بودن این قتل عام و مسئولیت شارون و برخى دیگر از فرماندهان نظامى اسرائیل در وقوع و ادامهى چند روزهى آن، به قدرى آشکار بود که حدود چهار صد هزار نفر اسرائیلى با برپا کردن تظاهرات خیابانى، این قتل عام وحشیانه را محکوم کرده و خواهان تحقیق براى تعیین نقش اسرائیلىها در آن شدند.
(آسمان گریست: تونى کلیفتون. ترجمه: کاظم چایچیان تهران 1364 انتشارات امیر کبیر)
جورج بال، درباره کشتار صبرا و شتیلا، برخورد غرب و نقش اسرائیل در آن، مىنویسد:
"اسرائیل با اشغال غرب بیروت توانست کنترل اردوگاههاى آوارگان در صبرا و شتیلا را به دست گیرد و به دنبال آن، بدون توجه به تعهدات قبلى و تضمینهایى که براى حفظ امنیت و سلامت خانوادههاى فلسطینى در اردوگاهها داده شده بود، ژنرال شارون و همکارانش حتى یک لحظه هم براى استفاده از فرصت به دست آمده درنگ نکردند و بلافاصله درهاى این دو اردوگاه را به روى دوستان متحد خویش، فالانژیستها گشودند، که آنها نیز بهنوبهى خود حتى لحظهاى را براى قصابى از دست ندادند. آن طور که از گزارش کمیسیون کاهان بر مىآید، در قتل عام صبرا و شتیلا، روى هم رفته بین 700 تا800 مرد و زن و کودک فلسطینى به شکلى که یادآور دوران تیمور لنگ بود،کشته شدند. گزارش هلال احمر فلسطینى، تعداد کشته شدگان را افزون بر000/2 نفر نشان مىدهد، اما فقط براى 200/1 نفر جواز دفن صادر کرده است."
(خطا و خیانت در لبنان: جورج بال. ترجمه: دکتر حسین ابوترابیان تهران 1366 موسسه اطلاعات)
پایگاه اینترنتی بی.بی.سی لندن پیرامون علل این فاجعه انسانی می نویسد:
در جريان همين تهاجم (حمله اسرائیل به لبنان) بود که سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) و رهبر فقيد آن ياسر عرفات، مجبور به ترک لبنان شدند. اين حرکت نظامی آقای شارون اگرچه حمله های ساف از خاک لبنان عليه اسراييل را پايان داد، اما فاجعه کشتار دسته جمعی صدها فلسطينی در صبرا و شتيلا - اقامتگاه های پناهندگان در بيروت - را نيز در پی داشت.
يک سال پس از حمله به لبنان، در 1983 ميلادی، دادگاهی در اسراييل آقای شارون را مسئول "غیر مستقيم" آن کشتارها دانست و به تبع آن وی از سمت وزارت برکنار شد.
(www.bbc.co.uk/persian/news/story/2006/01/060105_fb_sharon_profile.shtml)
دولت اسرائیل با محکوم کردن حادثه کشتار، دستور تشکیل کمیته تحقیقاتی کاهان را در فوریه ۱۹۸۲ میلادی صادر کرد. این کمیته مستقل در نتایج تحقیقاتش آریل شارون را که فرمانده محلی نیروهای دفاعی اسرائیل در منطقه بود، به دلیل سهل انگاری و دست کم گرفتن واکنش فالانژهای مارونی لبنان، مقصر اعلام کرد.
کمیته کاهان به ریاست اسحاق کاهان رئیس وقت دادگاه عالی اسرائیل تشکیل شده بود.
در ۱۶ دسامبر ۱۹۸۲ مجمع عمومی سازمان ملل متحد با محکوم کردن کشتار آن را نسلکشی نامید. این قطعنامه با ۹۸ رأی موافق در مقابل ۱۹ رأی مخالف و ۲۳ رأی ممتنع تصویب شد.
واکنشهای جهانی در قبال اسرائیل
انتشار اخبار کشتار صبرا و شتیلا در اروپا، باعث واکنش شدید مردم نسبت به اسرائیل شد. در ایتالیا کارکنان فرودگاه شرکت خطوط هوایی اسرائیل ال عال را بایکوت کردند، نشانهایی با آرم ستاره داوود و صلیب شکسته پخش شد ومردم شعار "نازیسرائیل" (ادغام شده لغات نازی و اسرائیل) سر دادند. در فرانسه معلمان یکی از بهترین دبیرستانها تمامی کلاسها را تعطیل کرده و طی نامهای به رئیسجمهور فرانسه خواهان قطع روابط دیپلماتیک و اقتصادی با اسرائیل شدند.
پس از انتخاب آریل شارون به نخستوزیری اسرائیل خانواده قربانیان کشتار با استناد به قانونی که برای اولین بار در سال ۱۹۹۳ در مورد نسلکشی روآندا اعمال شد اقامه دعوی کردند. در ۱۲ فوریه ۲۰۰۳ دادگاه عالی بلژیک حکم به قابل پیگرد بودن نخستوزیر اسرائیل بدین جرم داد. در حالی که اسرائیل آن را سیاسی خواند. در نهایت در ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۳، بخاطر تغییراتی که در قوانین بلژیک از آغاز این حادثه ایجاد شده بود، دادگاه عالی بلژیک قرار منع تعقیب آریل شارون را برای اتهام جنایت جنگی صادر کرد و دلیل آن نداشتن تبعیت بلژیکی شاکیان در زمان وقوع حادثه اعلام شد.
قتل ۲۱ ایرانی در صبرا و شتیلا
سایت خبری "انتفاضه الکترونیکی" روز ؟؟؟؟ (21 مه 2005م) درباره ملیت قربانیان اردوگاه های صبرا و شتیلا نوشت:
"در قتل عام صبرا و شتیلا، نه فقط اعراب که افرادی با ملیت های مختلف از جمله بنگلادشی، ترک ها و ایرانی ها نیز وجود داشتند که در خانه های کوچک خود تیرباران شدند."
(www.electronicintifada.net/content/book-review-sabra-and-shatila-1982/3489)
"روزنامه السفیر در بیست و نهمین سال گرد کشتار اردوگاه صبرا و شتیلا به دست شبه نظامیان مسیحی (فالانژها) تحت حمایت نظامیان رژیم صهیونیستی طی گزارشی، پشت پرده انتشار خبر کشته شدن ۲۱ ایرانی در قتل عام صبرا و شتیلا در روزنامه صهیونیستی "یدیعوت احرونوت" را افشا ساخت.
به گزارش ایرنا از بیروت، روزنامه لبنانی السفیر در گزارش خود نوشت: گزارش رسمی پیرامون کشتار اردوگاه صبرا و شتیلا توسط "اسعد جرمانوس" قاضی نظامی تحقیق، تهیه شده بود ولی این گزارش در هیچ رسانه یا سازمانی منتشر نشد و عملا این گزارش ناپدید شده است.
این در حالی است که گزارش روزنامه صهیونیستی یدیعوت احرونوت مدعی شده بود:
"تعداد جان باختگان فاجعه اردوگاه صبرا و شتیلا تنها ۴۷۰ نفر بوده است که در میان آنها ۲۱ ایرانی، ۳۲۸ فلسطینی، ۷ سوری، ۳ پاکستانی، ۲ الجزایری، ۹ کودک و ۸ زن دیده می شود."
السفیر با اشاره به گزارش گمراه کننده روزنامه صهیونیستی نوشت:
"آیا ممکن است لبنانی ها و آزادی خواهان جهان، عکس های قربانیان این فاجعه هولناک رژیم صهیونیستی اعم از کودک، زن، مرد، پیر و جوان از نظرها پاک کنند؟ چگونه ممکن است که رسانه دروغین رژیم صهیونیستی با کم جلوه نشان دادن اهمیت این فاجعه، تعداد کودکان قربانی را تنها ۲۰ نفر معرفی کند. فاجعه ای که مردم به چشم خود عکس های آن را از طریق رسانه های خبری و رادیو و تلویزیون مشاهده کرده اند."
این روزنامه لبنانی افزود:
"هدف روزنامه صهیونیستی یدیعوت احرونوت از کم اعلام کردن تعداد قربانیان، آن است که از حجم فاجعه بکاهد و آن را تنها درگیری مختصری میان نظامیان مسیحی و رزمندگان مسلمان معرفی کند."
فاجعه اردوگاه صبر وشتیلا درسال ۱۹۸۲ میلادی توسط مزدوران رژیم صهیونیسی در لبنان به وقوع پیوست که در این فاجعه بیش از ۶ هزار نفر از ساکنان اردوگاه به خاک و خون کشیده شدند. از میان شهدا، تنها ۳۲ نفر به خانواده لبنانی "مقداد" تعلق داشتند و اکثر اجساد کودکان و زنان به صورت دست جمعی در گلزار شهدا واقع در ضاحیه جنوبی به خاک سپرده شدند.
چنین به نظر می رسد که رسانه های رژیم صهیونیستی به خصوص روزنامه یدیعوت احرونوت که به نشر اکاذیب شهرت دارد، نشر خبر کشته شدن ۲۱ ایرانی را با هدف گمراه کردن افکار عمومی جهان انجام داده است تا نشان دهد که فلسطینی ها در اردوگاه صبرا و شتیلا تنها نبوده اند بلکه نیروهای دیگری از کشورهای خارجی در کنار آنها بوده اند و آن چه در اردوگاه صبرا وشتیلا روی داد، تنها درگیری میان نیروهای لبنانی (به ریاست سمیر جعجع) و کتائب (به ریاست امین جمیل) از یک سو، و نیروهای سازمان های فلسطینی مورد حمایت ایران از سوی دیگر بوده است.
این درحالی است که نیروهای سپاه پاسداران ایران در سال 1892 میلادی برای حمایت از مبارزات مردم لبنان علیه رژیم صهیونیستی، وارد لبنان شدند. ولی وجود نیروهای نظامی وابسته به سوریه در آن زمان، مانع استقرار این نیروها در جنوب لبنان شد؛ از این رو این نیروها ضمن متمرکز شدن در منطقه بقاع شمالی، به آموزش نظامی لبنانی ها در راستای مبارزه خود علیه رژیم صهیونیستی پرداختند.
(خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)
با گذشت ماه ها از انتشار این خبر، هیچ موضع تایید یا تکذیب از سوی منابع رسمی ایران به خصوص وزارت امور خارجه و سفارت ایران در بیروت، منتشر نشده است.
موضع آمریکا
پس از گذشت 36 ساعت از آغاز کشتار، به دنبال آشکار شدن تنها گوشهاى از جنایات فالانژها و صدور گواهى مرگ 200/1 نفر و درحالى که دیگر سکوت امکان نداشت، آمریکا در ژستى بشر دوستانه خواستار پایان قتلعام شد. در واقع دیگر کسى زنده نمانده بود که فالانژها او را بکشند!
فیلیپ حبیب نماینده ویژهى آمریکا، هنگام مذاکره با رهبران فلسطینى در مورد خروج آنان از لبنان، با گرو گذاشتن شرف آمریکا، به آنها تعهد داده بود که سلامت خانوادههاى اعضاى ساف را که در اردوگاهها باقى ماندهاند، تضمین مىکند. او به آنها گفته بود که آمریکا این تضمین را بر اساس تاکیدهایى مىدهد که از دولت اسرائیل و رهبران گروههاى لبنانىِ مرتبط با اسرائیل (فالانژیستها) دریافت داشته است.آمریکا نه تنها هیچ تلاشى جهت عملى شدن این تضمین انجام نداد، حتى تفنگ داران خود را زود هنگام از بیروت بیرون برد، بدون آنکه طبق توافق قبلى، تدابیر لازم را به منظور حمایت از خانوادههاى فلسطینى باقى مانده در بیروت، اتخاذ کند.
فیلیپ حبیب، بعد از کشتار صبرا و شتیلا گفت: "من با سوگند شرف خود، یعنى شرف آمریکا، به آنها قول دادم که خانوادههاى فلسطینى که بدون حمایت رزمندگان در اردوگاهها باقىماندهاند، در امان خواهند بود؛ ولى ما هیچ کارى براى حمایت از آنها انجام ندادیم."
جورج بال در این باره مىنویسد:
"موقعى که آمریکا صریحاً توسط فیلیپ حبیب، فرستادهى مخصوص رئیس جمهورى آمریکا به فلسطینىها قول داد که تمام سعى خود را به کار خواهد گرفت تا برنامه تخلیه و تضمینهاى مورد نظر به نحو کامل و دقیق به اجرا گذارده شود، معنایش این بود که رهبران فلسطینى! مطمئن باشید اگر به تعهدات خود عمل کنید، اسرائیل نیز در مقابل به تعهدات خود عمل خواهد کرد. و فلسطینىها چون هیچگاه به وعدههاى اسرائیلىها اعتماد نداشتند، بنابراین حتماً توافقنامهى ترک بیروت را فقط با اطمینان به تضمین ما پذیرفتند و به مورد اجرا گذاشتند ... آنها در این ماجرا به ما اعتماد کردند؛ ولى ما در عوض به آنها خیانت کردیم. گر چه جریان قتل عام اردوگاههاى صبرا و شتیلا، نظر جهانیان را علیه این اقدام برانگیخت، ولى انعکاس اخبار آن به گونهاى بود که به نظر نمىرسید حتى یک نفر هم حکومت ریگان را به خاطر لکه دار کردن حیثیت آمریکا و پشت پا زدن به تعهداتش، مقصر قلمداد کرده باشد."
در پایان اجلاس شوراى امنیت هم، آمریکا هنگامى راضى به تایید قطعنامه محکومیت "قتل عام وحشیانه" در بیروت شد که توانست با استفاده از قدرت سیاسى خود، نام اسرائیل را بهعنوان عامل این جنایات، از قطعنامه حذف کند؛ ولى در همان حال نمایندهى اسرائیل در سازمان ملل، قطعنامه شوراى امنیت را "گردن نهادن به نوع جدیدى از انحطاط اخلاقى و رذالت" توصیف کرد و آن را غیر قابل قبول دانست.
ریگان در مواجهه با این اقدام، به خاطر رعایت مصالح سیاسى ناچار به عکسالعمل شد؛ ولى چون درصدد توجیه یورش اسرائیل به غرب بیروت بود ناچار شد بگوید: "آنچه قواى اسرائیل را به بازگشت دوباره به بیروت وادار ساخته، وقوع حملاتى است که پس از حادثهى قتل رئیس جمهورى انتخابى لبنان، توسط بعضى عناصر شبه نظامى دست چپى در غرب بیروت جریان دارد."
(خطا و خیانت در لبنان: جورج بال. ترجمه: دکتر حسین ابوترابیان تهران 1366 موسسه اطلاعات)
کابینهى اسرائیل طى اجلاس یکشنبه شب 28 شهریور (19 سپتامبر) خود، این بى رحمى را نتیجهى عمل یک یگان لبنانى که از یک نقطهى دورتر از مواضع ارتش اسرائیل وارد اردوگاهها شده است، قلمداد کرد و کوشید تا هر گونه ارتباط خود را با این کشتار منتفى تلقى کند.
شدت جنایت رژیم صهیونیستی و فالانژیست ها در صبرا و شتیلا بدان حد بود که با گذشت 28 سال از آن، رسانه های آمریکایی - که همواره به عنوان حامیان سرسخت رژیم صهیونیستی عمل کرده اند - لب به اعتراف گشوده اند.
شبکه خبری "سی.ان.ان" آمریکا، در گزارشی از بیروت - هرچند بسیار دیر - گوشه ای از آن چه در صبرا و شتیلا اتفاق افتاده، بیان می کند:
"باشگاه گلف لبنان؛ سبزه زار یا گورستان قتل عام صبرا و شتیلا؟
مناطق فقير نشين حاشيه جنوبی شهر بيروت در محله ضاحيه، رازهای فراوانی را در خود پنهان دارد. اينها مناطق اصلی نفوذ گروه حزب الله هستند که درجريان جنگ 1385 (2006م) اسراييل و لبنان به شدت ويران شده و تصاوير سيدحسن نصرالله رهبر اين گروه را در هر گوشه ای می توان ديد.
خبرنگار شبکه "سی.ان.ان" که از اين مناطق ديدن کرده می نويسد:
در پناه ديوارهای بتونی و يک سان ساختمان های اين منطقه، تنها باشگاه گلف لبنان خود را پنهان کرده است؛ گویی از وجود خود شرمگين است.
اين باشگاه با تمام امکانات مدرن، ورزشگاه مجهز، استخر فيروزه ای و سبزه زار و گل کاری زيبايش، در ميان محله ای شلوغ و متراکم از زاغه ها قرار دارد. ساختمان جديد دفتر مرکزی تلويزيون المنار شبکه حزب الله در کنار اين باشگاه ساخته شده است.
خبرنگار سی ان ان می افزايد که اين باشگاه گلف مثل بسياری از چيزهای ديگر در لبنان، از گذشته دشواری جان سالم به در برده است.
در جريان اشغال بيروت توسط ارتش اسراييل در سال 1361 (1982م) ويران شد. اما هم زمان با احيا و بازسازی آن در سال های اخير، شايعات و ادعاهايی مطرح شده که اين زمين ها محل دفن قربانيان قتل عام در اردوگاه های فلسطينی است.
باغچه بان اين باشگاه به خبرنگار شبکه سی ان ان می گويد که در مجموع بازسازی آن، بيش از سه سال طول کشيد و تعداد فراوانی مين، موشک و بمب از اين زمين ها با کمک ارتش لبنان جمع آوری شده است.
برخی از منابع مطلع و روزنامه نگاران لبنانی مدعی اند که اين زمين ها محل دفن فلسطينيانی هستند که در سال1361 (1982م) توسط شبه نظاميان مسيحی فالانژ و با حمايت ارتش اسراييل در دو اردوگاه صبرا و شتيلا قتل عام شدند. در آن زمان ارتش اسراييل آمار قربانيان را 700 نفر اعلام کرد ولی هلال احمر لبنان رقم قربانيان را حدود 000/2 نفر می داند.
دولت اسراييل پس از انجام تحقيقاتی در مورد اين قتل عام، آریيل شارون، وزير دفاع وقت و شماری از مقامات نظامی ارشد را غيرمستقيم مسئول اين حادثه دانست و آنها را از مقام خود برکنار نمود. هر چند که آقای شارون بعدها به مقام نخست وزيری رسيد.
رابرت فيسک روزنامه نگار بريتانيايی که کتاب ها و مقالات متعددی در مورد جنگ داخلی لبنان نوشته است، در روزنامه اينديپندنت چاپ لندن نوشت:
"حداقل جسد هزار نفر از قربانيان قتل عام صبرا و شتيلا توسط مسيحيان، فالانژيست و ارتش اسراييل در اين اراضی نزديک به فرودگاه بيروت دفن شده اند."
برخی ديگر از کارشناسان هرچند رقم دفن شدگان را کم تر می دانند، ولی شکی ندارند که در زير سبزه زارهای اين باشگاه گلف، بقايای يک کشتار جمعی دفن شده است. از جمله دکتر "بيان نوحدال هوت" نويسنده کتاب "صبرا و شتيلا، سپتامبر ۱۹۸۲" به خبرنگار سی.ان.ان گفت:
"همه می دانند که از اراضی نظير اين باشگاه گلف، برای کشتن و سر به نيست کردن اجساد قربانيان استفاده می شد."
خبرنگار سی.ان.ان می افزايد که با توجه به بافت قوی و سياسی پيچيده جامعه لبنان، هنوز در مورد جنايات جنگی که در دو دهه ۱۹۸۰ و ۹۰ ميلادی اتفاق افتاده يک بررسی دقيق صورت نگرفته است.
به گفته سازمان عفو بين الملل، باوجودی که خانواده ها خواستار روشن شدن حقايق هستند و نه اجرای عدالت، اما نيروهای سياسی در هراس از گسترش خصومت های گروهی و قومی از تحقيق و روشنگری در مورد فجايع دوران جنگ پرهيز می کنند.
مالک اين باشگاه گلف می گويد:
"منطقه ای که يک زمانی گورستان بوده، خارج از اراضی اين باشگاه است و به خاطر پوشش گياهی و درختان از زمين گلف نمی توان آن را مشاهده کرد."
او با اشاره به زمين هايی که در پشت ديوار باشگاه هستند می گويد که گورهای دسته جمعی آن جا هستند. "محمد الخطيب" مالک باشگاه می گويد که با همسايگان خود يکی سازمان های تبليغاتی و تلويزيون گروه حزب الله، هيچ مشکلی ندارد ولی از خبرنگار سی.ان.ان می خواهد که درمورد سياست صحبت نکند چون در اين منطقه همه وابسته به حزب الله هستند و او تمايل ندارد روابط خود را با آنها خدشه دار کند.
در پايان اين گزارش، خبرنگار سی.ان.ان يادآوری می کند که ورزش گلف در دهه 1920م توسط ديپلمات های غربی به بيروت آورده شد. اين باشگاه از سال 1342 (1963م) فعاليت خود را آغاز کرده و هرچند حوادث سياسی و جنگ فعاليت آن را هر از گاهی متوقف کرده است، ولی در مجموع تعداد اعضای آن رو به افزايش بوده است.
مالک اين باشگاه می گويد:
"اکنون حدود 900/2 نفر عضو داريم ولی تمام آنها از اعضای ۹۰۰ خانواده هستند. گلف در لبنان هنوز يک ورزش کم طرف دار و کوچک است ولی بدون شک بر تعداد علاقمندان آن افزوده می شود."
(www.radiofarda.com/content/f4_Beirut_golf_club_grave_Sabra_Shatila_massacre/2223751.html)
بخشی از کتاب "پاره های پولاد" نوشته: حمید داودآبادی
پنج شنبه 25 شهریور 1361 (16 سپتامبر 1982م) ساعت 5 بعد از ظهر، حبیقه نیروهای خود را در فرودگاه بینالمللی بیروت مستقر کرده، بهطرف کمپ پناهندگان در شتیلا حرکت داد. در این یورش او از شعلهافکن، تانک و خمپارهانداز نیروی دفاعی اسرائیل بهره گرفت.
فردای آنروز او با کسب اجازه از اسرائیل، علاوه بر نیروهای موجود، دو گردان دیگر وارد کمپ پناهندگان کرد. اسرائیل علنا شاهد این کشتار دستجمعی بود. حتی آنها بر بالای چندین ساختمان هفت طبقه، برج های دیدهبانی برقرار کرده، حبیقه را در مسیر خود راهنمایی مىکردند تا این خونریزی بهدقت و بهدرستی انجام گیرد.
ایام و ساعات خوبی برای اسرائیل نبود. اواسط شهریور 1361 (سپتامبر 1982م) عرصهی دنیا صحنهی کشتارهای دستهجمعی بود. تصاویر این خونریزىها در تلویزیون، روزنامه و مجلات نشان داده مىشد. اجساد زنان، مردان و کودکان بىگناه، حتی اسبها نیز سلاخی شده بودند. بعضی از قربانیان بر اثر گلولهای که مستقیما به مغزشان خالی شده بود جان داده بودند. عدهای را اخته و عدهای دیگر را سر بریده بودند؛ مردان جوان را در گروههای 10 و20 نفری گلهوار به گوشهی متروکی برده، به رگبار گلوله مىبستند. تقریبا 800 نفر فلسطینی آواره که در کمپهای پناهندگان در بیروت مانند صبرا و شتیلا زندگی مىکردند، افراد بىگناه و غیرنظامی بودند که دچار انتقام خونین فالانژهای مسیحی گشته، با بىرحمی تمام کشته شدند. این افراد هیچ کدام مسلح نبودند.
(از راه خدعه /خاطرات یک افسر سابق موساد: ویکتور استرووسکی - ترجمه: پرویز ختائی - تهران 1377 نشر و پژوهش فرزان)
ساعت 5 بامداد روز چهارشنبه 24/6/1361 (15 سپتامبر1982م) نیروهاى زرهى و چترباز ارتش اسرائیل وارد بیروت غربى شدند. یکى از ستونهاى اصلى آن با پیشروى خود، در کنار اردوگاههاى صبرا و شتیلا مستقر شد. در این اردوگاهها، دهها فلسطینى در جریان پیشروى اسرائیلىها، به ضرب گلوله کشته شدند.
در ساعت 9 بامداد، آرییل شارون که بر بالاى موضع دیده بانى پست فرماندهى ارتش اسرائیل مشرف بر صبرا و شتیلا ایستاده بود، به ژنرالهاى خود مىگفت: "هر چه سریعتر ترتیبى بدهید که نیروهاى مسیحى فالانژ تحت نظارت ارتش اسرائیل وارد اردوگاههاى فلسطینى شوند."
دقایقى پس از فرمان، شارون سوار بر اتومبیل خود و همراه اسکورتهاى نظامى، به سوى مقر حزب کتائب در منطقهى "کرانیتینا" رفت. وزیر دفاع رژیم صهیونیستى، از رفتن فالانژها به درون اردوگاهها همراه با نیروهاى ارتش اسرائیل، سخن به میان آورد و نیز دربارهى باقىماندهى رزمندگان فلسطینى در بیروت غربى گفت: "من نمىخواهم حتى یک نفر از همهى کسانى که داخل اردوگاهها هستند، باقى بماند."
وى بعد از ظهر همان روز در "بیکفیه" مرگ بشیر را در انفجار مقر کتائب بیار جمیل (پدر بشیر) و امین (برادر کوچک ترِ بشیر) تسلیت گفت و نیاز به انتقام خون بشیر را یادآور شد.
بعد از کنار زدن ارتش لبنان، نیروهاى اسرائیلى به طرف بیروتغربى پیش رفتند. آنها از شش محور حمله کردند. سه محور از طریق راههاى اصلى که سربازان اسرائیلى ده روز پیش آنها را از مینها و سنگرها پاک سازى کرده بودند، و سه محور دیگر از طریق منطقهى "موزه" و "مرفا". آنها مواضع تخلیه شده توسط تفنگ داران دریایى آمریکایى رااشغال کردند. صبح چهارشنبه پایان نیافته بود که تانکها و زره پوشهاى اسرائیلى در تمام راهها و ورودىهاى اصلى مستقر شدند.
شفیق وزان نخست وزیر لبنان، طى ارسال تلگرافى، در مورد حملهى اسرائیل، به ریگان رئیس جمهورى آمریکا اعتراض کرد؛ اما ریگان به وى پاسخ داد: "اسرائیل معتقد است که بعد از کشته شدن بشیر جمیل، این پیشروى محدود براى حفظ امنیت لازم است."
نیروهاى ملى لبنان تا پاى جان از بیروت دفاع کردند و در چندین محور از جمله "الطریق الجدیده" و "المَزرَعِه" و "فاکهانى" و در کنار اردوگاهها و منطقهى "الروشِه"، درگیر نبردهاى بىامان شدند.
بعد از ظهر چهارشنبه، تانکهاى اسرائیلى، اردوگاههاى صبرا و شتیلا را محاصره کرده، آنها را زیر آتش توپخانه خود گرفتند. در این میان سربازان مشغول بازرسى خانههاى مجاور اردوگاهها شدند و سپس روى ساختمانهاى نزدیک و مشرف بر اردوگاهها سنگر گرفتند. با فرا رسیدن شب، نیروهاى اسرائیلى، برق بیروت غربى را قطع کردند.
نبردها در بامداد پنجشنبه 25 شهریور (16 سپتامبر) ادامه داشت؛ اما نیروهاى اسرائیلى بیروت غربى را به کنترل خود در آورده و ارتباط مناطق را با یکدیگر قطع و اعلام منع عبور و مرور کردند و به مردم دستور دادند که از خانههاى خود خارج نشوند؛ سپس همهى راههاى منتهى به پایتخت را بستند و یورش به خانهها و جمع آورى سلاح و بازداشتها آغاز شد.
ظهر پنجشنبه، اسرائیلىها با بیش از 150 تانک و 100 نفربر و 14 زرهپوش حامل انواع توپ و 20 دستگاه بولدوزر، اردوگاههاى صبرا وشتیلا را در محاصرهى خود داشتند. بعد از ظهر آن روز، اهالى شهرک "شُویفات" - که به فرودگاه بینالمللى بیروت مشرف است - شاهد سرازیر شدن سیلى از کامیونها و نفربرهاى زرهى به یکى از باندهاى فرودگاه که در نزدیکى قرارگاه اسرائیلىها قرار داشت، بودند. شاهدان عینى گفتند که نفربرها حامل سربازانى در لباس شبه نظامیان فالانژ بوده که از دو سو سرازیر مىشدند: یکى از جادهى جنوب لبنان "دژ سَعَدَ حَدَّاد" و دیگرى از بیروت شرقى "دژ کتائب". منابعى در ارتش لبنان، گفتههاى اهالى شویفات را تایید کردند.
ساعت چهار بعد از ظهر، کاروان قاتلان به مرز اردوگاهها که در محاصرهى نیروهاى اسرائیلى بود، رسیدند. سربازان راه را براى این کاروان باز کرده و ورود آن را با اقدام به گلوله بارانهاى شدید اردوگاه ها، پوشاندند.
در شامگاه پنجشنبه 25/6/1361 (16 سپتامبر 1982م) در زیر نور خمپارههاى منورى که ارتش اسرائیل شلیک کرده و منطقهى عملیات را کاملاً روشن مىساخت، افسران اطلاعات ارتش اسرائیل، از پشت بام مقرِ ژنرال آموس یارون و نیز از یک گیرندهى رادیویى، در جریان چگونگى عملیات فالانژها در اردوگاهها قرار مىگرفتند.
یک افسر رابط موساد، در سراسر این مدت در مقر فالانژها در کرانیتینا بود. مقامهاى اسرائیلى، در ساعت 19 بعد از ظهر نخستین خبر رادیویى را دربارهى چگونگى کشتار قصابىاى که در حال انجام بود، دریافت کردند.
نیروهاى مسیحى فالانژ، بى رحمانه هر انسان زندهاى را که یافتند، اول مورد اذیت و آزار قرار داده، سپس به قتل رساندند. روش کشتار به فجیعترین شکلِ ممکن بود. با کارد شکم زنان حامله دریده شد؛ سرها از تن جدا گردید و با سرنیزه بر روى بدن خونین کودکان و زنان، نشان صلیب کشیده شد.
یک افسر فالانژ، پشت بى سیم، از فرماندهى عملیات پرسید: "با پنجاه زن و کودکى که به محاصره در آوردهام چه کنم؟"
"ایلى حُبَیقِه" فرمانده شبه نظامیان مسیحى، با عصبانیت، پاسخى تکاندهنده بر زبان آورد که از تمامى بى سیمهاى منطقه به گوش رسید: "این آخرین بارى باشد که این چیزها را از من مىپرسى... خودت که بهتر مىدانى باید چه کار بکنى!"
دقایقى بعد، در پشت بى سیم، صداى یکى از فرماندهان فالانژ بهگوش رسید که مىپرسید با چهل و پنج مرد فلسطینى که دستگیر کرده،چه بکند؟ "جِسى سُکر" ما فوق او پاسخ داد: "خواست خدا را انجام بده."
و لحظاتى بعد، رگبار گلوله که بر سر و روى زنان و کودکان مىبارید، در قهقههى فالانژیستها گم شد. شبه نظامیان فالانژ، از مسیحیان افراطى که کشتار و جنایت برایشان تفنن و سرگرمى به شمار مىآمد تشکیل شده بودند. در میان جنایتکاران فالانژ، زنانى نیز به چشم مىخوردند که وحشیانه در کشتارها شرکت مىکردند.
گزارشهایى که از اردوگاههاى صبرا و شتیلا ارسال مىشد، حاکى از اوج وحشىگرى و جنایت بود. برخى از مشاهدات خبر نگاران که در بعضى مطبوعات به چاپ رسید، جوّى از وحشت در میان مردم ایجاد کرد. در یکى از این گزارشها آمده بود:
"بوى مرگ و انبوه مگس و اجساد روى هم انباشته، همه جا را گرفته ... دستها و پاها به هم گره خورده است. انگار از قساوتِ مرگ به هم پناه آورده بودند. گلولهها را در سرشان خالى کرده بودند. بیضههاى بعضىها را بریده بودند. سر عدهاى دیگر را قطع کرده بودند. چشمان شان باز و متشنج مانده بود.مرگ هم نتوانسته بود رعب و وحشت را، به ویژه در چشمان کودکان، برطرف کند. چند متر جلوتر، جسد پنج زن و تعدادى کودک، روى تلى از خاک به پشت افتاده ... از جمله یک زن که پیراهنش از ناحیه سینه پاره و دو پستانش قطع شده، و در کنارش سر بریده دخترکى با نگاهى خشمگینانه به قاتلان، دیده مىشود؛ و دخترکى دیگر، تقریباً سه ساله در لباسى سفید، آغشته به خون و گِل، و سرى از هم پاشیده با گلوله ...
در کنار خانهاى نیمه ویران، زن جوانى درحالى که طفل شیرخوارش را در آغوش گرفته، به رو افتاده است. تلاش کرده بود خود و کودکش را از چنگ قاتلان نجات دهد، اما جنایتکاران از پشت او را به رگبار بسته بودند. گلولهها از بدنش عبور کرده و در بدن طفل شیر خوارش نشسته بود.
در کنار دیوارى، اجساد دست بسته بیست نوجوان پانزده، شانزده ساله ردیف شده بود. آنها دیگر نه مدرسه را خواهند دید، و نه معلمان و دوستان شان آنها را.
بالاى تلى از آوار، جسد دخترکى چهار ساله افتاده است. در میان خرابههاى خانه ویران شده خود، دنبال مادرش مىگشت که قاتلان او را دیده و گلولههاى خود را در عورت او خالى کردند. در کنار جسدى که سر آن از هم پاشیده بود، زنى کارت شناسایى آلوده به خونى به دست گرفته و فریاد مىزند: این برادر من است ... لبنانى است نه فلسطینى.
در کوچهاى، دو دختر یازده یا دوازده ساله، درحالى که پاهای شان از یکدیگر فاصله داشت، به پشت افتادهاند، قاتلان قبل از خالى کردن گلوله در سرشان، آنان را مورد تجاوز قرار داده بودند. در جاى دیگرى، بولدوزرهاى اسرائیلى، آوار خانهها را روى تعدادى جسد ریخته بودند. از میان سنگها و خاکها، دست زن باردارى دیده مىشود؛ او مىخواسته کارت شناسایى لبنانىاش را نشان دهد که مهلتش نداده بودند. کارت شناسایى هنوز در دستش بود.
در خانهاى دیگر، همهى افراد خانواده در حین غذا خوردن به رگبار بسته شده بودند. بشقابها نیم خورده مانده بود. در خانهاى دیگر، قاتلان شکم زن باردارى را از هم دریده و جنین را از امعا و احشا بیرون کشیده بودند. صندوقهاى مهمات و کاغذهاى رنگین مخصوص شکلات ساخت اسرائیل که نوشتههایى به زبان "عبرى" روى آن دیده مىشود، در محل جنایت پراکندهاند. آثار بولدوزرها روى جادهى شنى، به گورهاى دستهجمعى ختم مىشود. قاتلان براى پنهان کردن اجساد، خانهها را روى آنها ویران کردهاند.
قربانیان قتل عام صبرا و شتیلا، بیش از 000/4 نفر برآورد شده است. در اردوگاه، حتى یک جسد که لباس نظامى به تن داشته باشد دیده نمىشود.
بامداد روز بعد، جمعه 26 شهریور (17 سپتامبر)، اسرائیل که سعى مىکرد چهرهاى موجه و عوام فریبانه بگیرد، حدود ساعت 11 صبح، مثلا از روى ناراحتى، به یگانهاى فالانژ دستور داد که عملیات خود را متوقف کنند؛ ولى از ساعتهاى اولیهى بعد از ظهر، یارون به یک نیروى 150 نفرى فالانژ اجازه داد که به افراد حُبیقه پیوسته و با ورود به اردوگاهها، در کشتار فلسطینىها شرکت کنند.
ساعت 5 بعد از ظهر، میان ایتان و فرماندهان فالانژ، دیدارى صورت گرفت و رئیس ستاد ارتش اسرائیل به یگانهاى فالانژ اجازه داد که تا صبح روز بعد در اردوگاهها باقى مانده و مأموریت جنایتکارانه خویش را کامل کنند.
فالانژیستها از یگانهاى مهندسى - رزمى ارتش اسرائیل خواستند که با به کارگیرى بولدوزرهاى خود، ساختمانهاى محل سکونت فلسطینیان درداخل اردوگاهها را که از نظر مسیحیان "ساختمانهاى غیرقانونى" بهحساب مىآمد، با خاک یک سان کنند، که یگانهاى ارتش اسرائیل به بهترین وضع ممکن! وظیفهى خود را انجام دادند. فالانژها، فلسطینىها را داخل خانههای شان قتل عام کرده بودند و بولدوزرهاى اسرائیلى آنها را در زیرآوار مدفون کردند.
ساعت 8 صبح روز بعد، شنبه 27 شهریور (18 سپتامبر)، هنوز فالانژها از اردوگاهها خارج نشده بودند و در نتیجه، ارتش اسرائیل براى آنکه ژست بشردوستى بگیرد، به نیروهاى مسیحى دستور داد که از آنجا خارج شوند. ظرف چند ساعت بعد، شدت خون ریزى آشکار شد.
شدت جنایت فالانژها به حدى آشکار بود که نیروهاى مارونى مسیحى، از میان پرستاران و پزشکانى که براى کمک به مجروحین آمده بودند، افراد فلسطینى را جدا کرده و در مقابل چشمان همگان و در کمال خون سردى، با شلیک گلوله به سرشان، آنها را به قتل رساندند. 36 ساعت پس از آغاز قتل عام، وقتى خبرنگاران وارد اردوگاه شدند، دیدند که هنوز بولدوزرهاى اسرائیلى مشغول انتقال جنازههاى مقتولین به گورهاى دستهجمعى هستند و هنوز همهى کشتگان که تعدادشان بین یک تا دو هزار نفر اعلام شده است، دفن نشدهاند.
یک افسر فالانژ، بعدها دربارهى تعداد تلفات جنایت اردوگاههاى صبرا و شتیلا گفت: "زمانى که بخواهند براى بیروت مترو بکشند و مجبور باشند زمین را بکنند، خواهند فهمید چه تعداد زیر خاک دفن شدهاند."
(حرب الالف سنه حتی آخر مسیحی: جاناتان راندال - بیروت 1984)
دیوید هرست خبرنگار معروف غربی در كتاب خود می نویسد: اولین واحد شامل 150 فالانژیست پس از عبور از موانع اسرائیلی ها از در اردوگاه شتیلا وارد شدند كه گروهی از آنها علاوه بر سلاح، چاقو نیز به همراه داشتند. قتل عام به مدت 48 ساعت شروع شد و حتی در شب نیز با روشن كردن محوطه اردوگاه توسط اسرائیلی ها ادامه داشت: آنها به زور وارد خانه های مردم شده و فلسطینی های در خواب را به رگبار مسلسل بستند. فالانژ ها بعضاً قبل از كشتن آنان را شكنجه می دادند چشم هایشان را درمی آوردند، زنده زنده پوستشان را می كندند، شكم ها را می دریدند، به زنان و دختران گاه بیش از 6 بار تجاوز می كردند و بعد سینه هایشان را می بریدند و در آخر به ضرب گلوله آنها را از پا درمی آوردند. بچه ها را از وسط دو شقه می كردند و مغزشان را به دیوار می كوبیدند. در حمله به بیمارستان عكا تمام بیماران را بر روی تخت خود كشتند. دست بعضی را به ماشین می بستند و در خیابان ها می كشیدند، دست های فراوانی برای بیرون آوردن دستبند و انگشتر قطع شد. در نهایت چند بولدوزر به اردوگاه آورده تا علاوه بر دفن مقتولان خانه های سالم را با خاك یكسان كنند اجساد مردم تا چند روز بر زمین مانده بود و گربه ها از گوشت آنها می خوردند و آنقدر وحشی شده بودند كه به مردم زنده نیز حمله می كردند زیرا به خوردن گوشت انسان عادت كرده بودند.
(تفنگ و شاخه زیتون: دیوید هرست. ترجمه: رحیم قاسمیان)
یك خبرنگار اسكاندیناوی در شرح این واقعه بیان می كند: من از شكاف باریك یك دیوار، لودرهای زیادی را دیدم كه ساعتی بعد از قطع شدن صدای مسلسل ها اجساد فلسطینی ها را دسته دسته به مكانی حمل می كردند در حالی كه بوی خون فضا را پوشانده بود جز تلی از اجساد كه در نقاط مختلف بر روی هم ریخته شده بودند چیزی دیده نمی شد، حتی بسیاری از قربانیان به سختی شكنجه شده بودند و آثار چاقو بر بدن و دست و پاهای بسیاری از دختران و كودكان دیده می شد.
(روزنامه جمهوری اسلامی 28/6/1378)
جیمى کارتر رئیس جمهورى اسبق امریکا، در کتاب خون ابراهیم، نوشته است که مقتولین، تنها فلسطینىها نبودند، بلکه مسلمانان لبنانى نیز جزو کشتگان بودند و اجساد مقتولان در گورهاى دسته جمعى دفن مىشدند. کارتر همچنین متذکر مىشود که هیچ دلیلى وجود نداشت که ثابت کند در اردوگاههاى صبرا و شتیلا، رزمنده وجود دارد.
وحشیانه بودن این قتل عام و مسئولیت شارون و برخى دیگر از فرماندهان نظامى اسرائیل در وقوع و ادامهى چند روزهى آن، به قدرى آشکار بود که حدود چهار صد هزار نفر اسرائیلى با برپا کردن تظاهرات خیابانى، این قتل عام وحشیانه را محکوم کرده و خواهان تحقیق براى تعیین نقش اسرائیلىها در آن شدند.
(آسمان گریست: تونى کلیفتون. ترجمه: کاظم چایچیان تهران 1364 انتشارات امیر کبیر)
جورج بال، درباره کشتار صبرا و شتیلا، برخورد غرب و نقش اسرائیل در آن، مىنویسد:
"اسرائیل با اشغال غرب بیروت توانست کنترل اردوگاههاى آوارگان در صبرا و شتیلا را به دست گیرد و به دنبال آن، بدون توجه به تعهدات قبلى و تضمینهایى که براى حفظ امنیت و سلامت خانوادههاى فلسطینى در اردوگاهها داده شده بود، ژنرال شارون و همکارانش حتى یک لحظه هم براى استفاده از فرصت به دست آمده درنگ نکردند و بلافاصله درهاى این دو اردوگاه را به روى دوستان متحد خویش، فالانژیستها گشودند، که آنها نیز بهنوبهى خود حتى لحظهاى را براى قصابى از دست ندادند. آن طور که از گزارش کمیسیون کاهان بر مىآید، در قتل عام صبرا و شتیلا، روى هم رفته بین 700 تا800 مرد و زن و کودک فلسطینى به شکلى که یادآور دوران تیمور لنگ بود،کشته شدند. گزارش هلال احمر فلسطینى، تعداد کشته شدگان را افزون بر000/2 نفر نشان مىدهد، اما فقط براى 200/1 نفر جواز دفن صادر کرده است."
(خطا و خیانت در لبنان: جورج بال. ترجمه: دکتر حسین ابوترابیان تهران 1366 موسسه اطلاعات)
پایگاه اینترنتی بی.بی.سی لندن پیرامون علل این فاجعه انسانی می نویسد:
در جريان همين تهاجم (حمله اسرائیل به لبنان) بود که سازمان آزاديبخش فلسطين (ساف) و رهبر فقيد آن ياسر عرفات، مجبور به ترک لبنان شدند. اين حرکت نظامی آقای شارون اگرچه حمله های ساف از خاک لبنان عليه اسراييل را پايان داد، اما فاجعه کشتار دسته جمعی صدها فلسطينی در صبرا و شتيلا - اقامتگاه های پناهندگان در بيروت - را نيز در پی داشت.
يک سال پس از حمله به لبنان، در 1983 ميلادی، دادگاهی در اسراييل آقای شارون را مسئول "غیر مستقيم" آن کشتارها دانست و به تبع آن وی از سمت وزارت برکنار شد.
(www.bbc.co.uk/persian/news/story/2006/01/060105_fb_sharon_profile.shtml)
دولت اسرائیل با محکوم کردن حادثه کشتار، دستور تشکیل کمیته تحقیقاتی کاهان را در فوریه ۱۹۸۲ میلادی صادر کرد. این کمیته مستقل در نتایج تحقیقاتش آریل شارون را که فرمانده محلی نیروهای دفاعی اسرائیل در منطقه بود، به دلیل سهل انگاری و دست کم گرفتن واکنش فالانژهای مارونی لبنان، مقصر اعلام کرد.
کمیته کاهان به ریاست اسحاق کاهان رئیس وقت دادگاه عالی اسرائیل تشکیل شده بود.
در ۱۶ دسامبر ۱۹۸۲ مجمع عمومی سازمان ملل متحد با محکوم کردن کشتار آن را نسلکشی نامید. این قطعنامه با ۹۸ رأی موافق در مقابل ۱۹ رأی مخالف و ۲۳ رأی ممتنع تصویب شد.
واکنشهای جهانی در قبال اسرائیل
انتشار اخبار کشتار صبرا و شتیلا در اروپا، باعث واکنش شدید مردم نسبت به اسرائیل شد. در ایتالیا کارکنان فرودگاه شرکت خطوط هوایی اسرائیل ال عال را بایکوت کردند، نشانهایی با آرم ستاره داوود و صلیب شکسته پخش شد ومردم شعار "نازیسرائیل" (ادغام شده لغات نازی و اسرائیل) سر دادند. در فرانسه معلمان یکی از بهترین دبیرستانها تمامی کلاسها را تعطیل کرده و طی نامهای به رئیسجمهور فرانسه خواهان قطع روابط دیپلماتیک و اقتصادی با اسرائیل شدند.
پس از انتخاب آریل شارون به نخستوزیری اسرائیل خانواده قربانیان کشتار با استناد به قانونی که برای اولین بار در سال ۱۹۹۳ در مورد نسلکشی روآندا اعمال شد اقامه دعوی کردند. در ۱۲ فوریه ۲۰۰۳ دادگاه عالی بلژیک حکم به قابل پیگرد بودن نخستوزیر اسرائیل بدین جرم داد. در حالی که اسرائیل آن را سیاسی خواند. در نهایت در ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۳، بخاطر تغییراتی که در قوانین بلژیک از آغاز این حادثه ایجاد شده بود، دادگاه عالی بلژیک قرار منع تعقیب آریل شارون را برای اتهام جنایت جنگی صادر کرد و دلیل آن نداشتن تبعیت بلژیکی شاکیان در زمان وقوع حادثه اعلام شد.
قتل ۲۱ ایرانی در صبرا و شتیلا
سایت خبری "انتفاضه الکترونیکی" روز ؟؟؟؟ (21 مه 2005م) درباره ملیت قربانیان اردوگاه های صبرا و شتیلا نوشت:
"در قتل عام صبرا و شتیلا، نه فقط اعراب که افرادی با ملیت های مختلف از جمله بنگلادشی، ترک ها و ایرانی ها نیز وجود داشتند که در خانه های کوچک خود تیرباران شدند."
(www.electronicintifada.net/content/book-review-sabra-and-shatila-1982/3489)
"روزنامه السفیر در بیست و نهمین سال گرد کشتار اردوگاه صبرا و شتیلا به دست شبه نظامیان مسیحی (فالانژها) تحت حمایت نظامیان رژیم صهیونیستی طی گزارشی، پشت پرده انتشار خبر کشته شدن ۲۱ ایرانی در قتل عام صبرا و شتیلا در روزنامه صهیونیستی "یدیعوت احرونوت" را افشا ساخت.
به گزارش ایرنا از بیروت، روزنامه لبنانی السفیر در گزارش خود نوشت: گزارش رسمی پیرامون کشتار اردوگاه صبرا و شتیلا توسط "اسعد جرمانوس" قاضی نظامی تحقیق، تهیه شده بود ولی این گزارش در هیچ رسانه یا سازمانی منتشر نشد و عملا این گزارش ناپدید شده است.
این در حالی است که گزارش روزنامه صهیونیستی یدیعوت احرونوت مدعی شده بود:
"تعداد جان باختگان فاجعه اردوگاه صبرا و شتیلا تنها ۴۷۰ نفر بوده است که در میان آنها ۲۱ ایرانی، ۳۲۸ فلسطینی، ۷ سوری، ۳ پاکستانی، ۲ الجزایری، ۹ کودک و ۸ زن دیده می شود."
السفیر با اشاره به گزارش گمراه کننده روزنامه صهیونیستی نوشت:
"آیا ممکن است لبنانی ها و آزادی خواهان جهان، عکس های قربانیان این فاجعه هولناک رژیم صهیونیستی اعم از کودک، زن، مرد، پیر و جوان از نظرها پاک کنند؟ چگونه ممکن است که رسانه دروغین رژیم صهیونیستی با کم جلوه نشان دادن اهمیت این فاجعه، تعداد کودکان قربانی را تنها ۲۰ نفر معرفی کند. فاجعه ای که مردم به چشم خود عکس های آن را از طریق رسانه های خبری و رادیو و تلویزیون مشاهده کرده اند."
این روزنامه لبنانی افزود:
"هدف روزنامه صهیونیستی یدیعوت احرونوت از کم اعلام کردن تعداد قربانیان، آن است که از حجم فاجعه بکاهد و آن را تنها درگیری مختصری میان نظامیان مسیحی و رزمندگان مسلمان معرفی کند."
فاجعه اردوگاه صبر وشتیلا درسال ۱۹۸۲ میلادی توسط مزدوران رژیم صهیونیسی در لبنان به وقوع پیوست که در این فاجعه بیش از ۶ هزار نفر از ساکنان اردوگاه به خاک و خون کشیده شدند. از میان شهدا، تنها ۳۲ نفر به خانواده لبنانی "مقداد" تعلق داشتند و اکثر اجساد کودکان و زنان به صورت دست جمعی در گلزار شهدا واقع در ضاحیه جنوبی به خاک سپرده شدند.
چنین به نظر می رسد که رسانه های رژیم صهیونیستی به خصوص روزنامه یدیعوت احرونوت که به نشر اکاذیب شهرت دارد، نشر خبر کشته شدن ۲۱ ایرانی را با هدف گمراه کردن افکار عمومی جهان انجام داده است تا نشان دهد که فلسطینی ها در اردوگاه صبرا و شتیلا تنها نبوده اند بلکه نیروهای دیگری از کشورهای خارجی در کنار آنها بوده اند و آن چه در اردوگاه صبرا وشتیلا روی داد، تنها درگیری میان نیروهای لبنانی (به ریاست سمیر جعجع) و کتائب (به ریاست امین جمیل) از یک سو، و نیروهای سازمان های فلسطینی مورد حمایت ایران از سوی دیگر بوده است.
این درحالی است که نیروهای سپاه پاسداران ایران در سال 1892 میلادی برای حمایت از مبارزات مردم لبنان علیه رژیم صهیونیستی، وارد لبنان شدند. ولی وجود نیروهای نظامی وابسته به سوریه در آن زمان، مانع استقرار این نیروها در جنوب لبنان شد؛ از این رو این نیروها ضمن متمرکز شدن در منطقه بقاع شمالی، به آموزش نظامی لبنانی ها در راستای مبارزه خود علیه رژیم صهیونیستی پرداختند.
(خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)
با گذشت ماه ها از انتشار این خبر، هیچ موضع تایید یا تکذیب از سوی منابع رسمی ایران به خصوص وزارت امور خارجه و سفارت ایران در بیروت، منتشر نشده است.
موضع آمریکا
پس از گذشت 36 ساعت از آغاز کشتار، به دنبال آشکار شدن تنها گوشهاى از جنایات فالانژها و صدور گواهى مرگ 200/1 نفر و درحالى که دیگر سکوت امکان نداشت، آمریکا در ژستى بشر دوستانه خواستار پایان قتلعام شد. در واقع دیگر کسى زنده نمانده بود که فالانژها او را بکشند!
فیلیپ حبیب نماینده ویژهى آمریکا، هنگام مذاکره با رهبران فلسطینى در مورد خروج آنان از لبنان، با گرو گذاشتن شرف آمریکا، به آنها تعهد داده بود که سلامت خانوادههاى اعضاى ساف را که در اردوگاهها باقى ماندهاند، تضمین مىکند. او به آنها گفته بود که آمریکا این تضمین را بر اساس تاکیدهایى مىدهد که از دولت اسرائیل و رهبران گروههاى لبنانىِ مرتبط با اسرائیل (فالانژیستها) دریافت داشته است.آمریکا نه تنها هیچ تلاشى جهت عملى شدن این تضمین انجام نداد، حتى تفنگ داران خود را زود هنگام از بیروت بیرون برد، بدون آنکه طبق توافق قبلى، تدابیر لازم را به منظور حمایت از خانوادههاى فلسطینى باقى مانده در بیروت، اتخاذ کند.
فیلیپ حبیب، بعد از کشتار صبرا و شتیلا گفت: "من با سوگند شرف خود، یعنى شرف آمریکا، به آنها قول دادم که خانوادههاى فلسطینى که بدون حمایت رزمندگان در اردوگاهها باقىماندهاند، در امان خواهند بود؛ ولى ما هیچ کارى براى حمایت از آنها انجام ندادیم."
جورج بال در این باره مىنویسد:
"موقعى که آمریکا صریحاً توسط فیلیپ حبیب، فرستادهى مخصوص رئیس جمهورى آمریکا به فلسطینىها قول داد که تمام سعى خود را به کار خواهد گرفت تا برنامه تخلیه و تضمینهاى مورد نظر به نحو کامل و دقیق به اجرا گذارده شود، معنایش این بود که رهبران فلسطینى! مطمئن باشید اگر به تعهدات خود عمل کنید، اسرائیل نیز در مقابل به تعهدات خود عمل خواهد کرد. و فلسطینىها چون هیچگاه به وعدههاى اسرائیلىها اعتماد نداشتند، بنابراین حتماً توافقنامهى ترک بیروت را فقط با اطمینان به تضمین ما پذیرفتند و به مورد اجرا گذاشتند ... آنها در این ماجرا به ما اعتماد کردند؛ ولى ما در عوض به آنها خیانت کردیم. گر چه جریان قتل عام اردوگاههاى صبرا و شتیلا، نظر جهانیان را علیه این اقدام برانگیخت، ولى انعکاس اخبار آن به گونهاى بود که به نظر نمىرسید حتى یک نفر هم حکومت ریگان را به خاطر لکه دار کردن حیثیت آمریکا و پشت پا زدن به تعهداتش، مقصر قلمداد کرده باشد."
در پایان اجلاس شوراى امنیت هم، آمریکا هنگامى راضى به تایید قطعنامه محکومیت "قتل عام وحشیانه" در بیروت شد که توانست با استفاده از قدرت سیاسى خود، نام اسرائیل را بهعنوان عامل این جنایات، از قطعنامه حذف کند؛ ولى در همان حال نمایندهى اسرائیل در سازمان ملل، قطعنامه شوراى امنیت را "گردن نهادن به نوع جدیدى از انحطاط اخلاقى و رذالت" توصیف کرد و آن را غیر قابل قبول دانست.
ریگان در مواجهه با این اقدام، به خاطر رعایت مصالح سیاسى ناچار به عکسالعمل شد؛ ولى چون درصدد توجیه یورش اسرائیل به غرب بیروت بود ناچار شد بگوید: "آنچه قواى اسرائیل را به بازگشت دوباره به بیروت وادار ساخته، وقوع حملاتى است که پس از حادثهى قتل رئیس جمهورى انتخابى لبنان، توسط بعضى عناصر شبه نظامى دست چپى در غرب بیروت جریان دارد."
(خطا و خیانت در لبنان: جورج بال. ترجمه: دکتر حسین ابوترابیان تهران 1366 موسسه اطلاعات)
کابینهى اسرائیل طى اجلاس یکشنبه شب 28 شهریور (19 سپتامبر) خود، این بى رحمى را نتیجهى عمل یک یگان لبنانى که از یک نقطهى دورتر از مواضع ارتش اسرائیل وارد اردوگاهها شده است، قلمداد کرد و کوشید تا هر گونه ارتباط خود را با این کشتار منتفى تلقى کند.
شدت جنایت رژیم صهیونیستی و فالانژیست ها در صبرا و شتیلا بدان حد بود که با گذشت 28 سال از آن، رسانه های آمریکایی - که همواره به عنوان حامیان سرسخت رژیم صهیونیستی عمل کرده اند - لب به اعتراف گشوده اند.
شبکه خبری "سی.ان.ان" آمریکا، در گزارشی از بیروت - هرچند بسیار دیر - گوشه ای از آن چه در صبرا و شتیلا اتفاق افتاده، بیان می کند:
"باشگاه گلف لبنان؛ سبزه زار یا گورستان قتل عام صبرا و شتیلا؟
مناطق فقير نشين حاشيه جنوبی شهر بيروت در محله ضاحيه، رازهای فراوانی را در خود پنهان دارد. اينها مناطق اصلی نفوذ گروه حزب الله هستند که درجريان جنگ 1385 (2006م) اسراييل و لبنان به شدت ويران شده و تصاوير سيدحسن نصرالله رهبر اين گروه را در هر گوشه ای می توان ديد.
خبرنگار شبکه "سی.ان.ان" که از اين مناطق ديدن کرده می نويسد:
در پناه ديوارهای بتونی و يک سان ساختمان های اين منطقه، تنها باشگاه گلف لبنان خود را پنهان کرده است؛ گویی از وجود خود شرمگين است.
اين باشگاه با تمام امکانات مدرن، ورزشگاه مجهز، استخر فيروزه ای و سبزه زار و گل کاری زيبايش، در ميان محله ای شلوغ و متراکم از زاغه ها قرار دارد. ساختمان جديد دفتر مرکزی تلويزيون المنار شبکه حزب الله در کنار اين باشگاه ساخته شده است.
خبرنگار سی ان ان می افزايد که اين باشگاه گلف مثل بسياری از چيزهای ديگر در لبنان، از گذشته دشواری جان سالم به در برده است.
در جريان اشغال بيروت توسط ارتش اسراييل در سال 1361 (1982م) ويران شد. اما هم زمان با احيا و بازسازی آن در سال های اخير، شايعات و ادعاهايی مطرح شده که اين زمين ها محل دفن قربانيان قتل عام در اردوگاه های فلسطينی است.
باغچه بان اين باشگاه به خبرنگار شبکه سی ان ان می گويد که در مجموع بازسازی آن، بيش از سه سال طول کشيد و تعداد فراوانی مين، موشک و بمب از اين زمين ها با کمک ارتش لبنان جمع آوری شده است.
برخی از منابع مطلع و روزنامه نگاران لبنانی مدعی اند که اين زمين ها محل دفن فلسطينيانی هستند که در سال1361 (1982م) توسط شبه نظاميان مسيحی فالانژ و با حمايت ارتش اسراييل در دو اردوگاه صبرا و شتيلا قتل عام شدند. در آن زمان ارتش اسراييل آمار قربانيان را 700 نفر اعلام کرد ولی هلال احمر لبنان رقم قربانيان را حدود 000/2 نفر می داند.
دولت اسراييل پس از انجام تحقيقاتی در مورد اين قتل عام، آریيل شارون، وزير دفاع وقت و شماری از مقامات نظامی ارشد را غيرمستقيم مسئول اين حادثه دانست و آنها را از مقام خود برکنار نمود. هر چند که آقای شارون بعدها به مقام نخست وزيری رسيد.
رابرت فيسک روزنامه نگار بريتانيايی که کتاب ها و مقالات متعددی در مورد جنگ داخلی لبنان نوشته است، در روزنامه اينديپندنت چاپ لندن نوشت:
"حداقل جسد هزار نفر از قربانيان قتل عام صبرا و شتيلا توسط مسيحيان، فالانژيست و ارتش اسراييل در اين اراضی نزديک به فرودگاه بيروت دفن شده اند."
برخی ديگر از کارشناسان هرچند رقم دفن شدگان را کم تر می دانند، ولی شکی ندارند که در زير سبزه زارهای اين باشگاه گلف، بقايای يک کشتار جمعی دفن شده است. از جمله دکتر "بيان نوحدال هوت" نويسنده کتاب "صبرا و شتيلا، سپتامبر ۱۹۸۲" به خبرنگار سی.ان.ان گفت:
"همه می دانند که از اراضی نظير اين باشگاه گلف، برای کشتن و سر به نيست کردن اجساد قربانيان استفاده می شد."
خبرنگار سی.ان.ان می افزايد که با توجه به بافت قوی و سياسی پيچيده جامعه لبنان، هنوز در مورد جنايات جنگی که در دو دهه ۱۹۸۰ و ۹۰ ميلادی اتفاق افتاده يک بررسی دقيق صورت نگرفته است.
به گفته سازمان عفو بين الملل، باوجودی که خانواده ها خواستار روشن شدن حقايق هستند و نه اجرای عدالت، اما نيروهای سياسی در هراس از گسترش خصومت های گروهی و قومی از تحقيق و روشنگری در مورد فجايع دوران جنگ پرهيز می کنند.
مالک اين باشگاه گلف می گويد:
"منطقه ای که يک زمانی گورستان بوده، خارج از اراضی اين باشگاه است و به خاطر پوشش گياهی و درختان از زمين گلف نمی توان آن را مشاهده کرد."
او با اشاره به زمين هايی که در پشت ديوار باشگاه هستند می گويد که گورهای دسته جمعی آن جا هستند. "محمد الخطيب" مالک باشگاه می گويد که با همسايگان خود يکی سازمان های تبليغاتی و تلويزيون گروه حزب الله، هيچ مشکلی ندارد ولی از خبرنگار سی.ان.ان می خواهد که درمورد سياست صحبت نکند چون در اين منطقه همه وابسته به حزب الله هستند و او تمايل ندارد روابط خود را با آنها خدشه دار کند.
در پايان اين گزارش، خبرنگار سی.ان.ان يادآوری می کند که ورزش گلف در دهه 1920م توسط ديپلمات های غربی به بيروت آورده شد. اين باشگاه از سال 1342 (1963م) فعاليت خود را آغاز کرده و هرچند حوادث سياسی و جنگ فعاليت آن را هر از گاهی متوقف کرده است، ولی در مجموع تعداد اعضای آن رو به افزايش بوده است.
مالک اين باشگاه می گويد:
"اکنون حدود 900/2 نفر عضو داريم ولی تمام آنها از اعضای ۹۰۰ خانواده هستند. گلف در لبنان هنوز يک ورزش کم طرف دار و کوچک است ولی بدون شک بر تعداد علاقمندان آن افزوده می شود."
(www.radiofarda.com/content/f4_Beirut_golf_club_grave_Sabra_Shatila_massacre/2223751.html)
بخشی از کتاب "پاره های پولاد" نوشته: حمید داودآبادی
+ نوشته شده در چهارشنبه نهم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 17:56 توسط حمید داودآبادی
|
حمید داودآبادی